معرفت امام زمان (عج) از دیدگاه شیخ صدوق (4)
منبع:ماهنامه موعود
عصمت امام
گفتیم که شیخ صدوق(ره) در «باب الامامة» از کتاب الهدایه خود پس از بیان مبانی امامت و اصول اعتقاد شیعه در این زمینه، به موضوع معرفت امامان پرداخته و در ذیل بابی با عنوان «باب شناخت امامانی که پس از پیامبر خدا(ص) حجتهای الهی بر مردم هستند» به تفصیل در این زمینه سخن گفته است.
در قسمتهای پیشین به شش ویژگی امام معصوم(ع) که هر مسلمان باید بدانها معتقد باشد، اشاره کردیم، در این قسمت از مقاله به بررسی دو ویژگی دیگر میپردازیم.
7. اعتقاد به ارکان توحید بودن امامان(ع)
اعتقاد به اینکه امامان معصوم(ع)، ارکان و پایههای توحید هستند، یکی دیگر از موضوعاتی است که شیخ صدوق(ره) در بحث معرفت امام(ع) بدان توجه و با عبارت زیر از آن یاد کرده است:واجب است که معتقد باشد آنها... پایههای توحیدند.1
این موضوع نیز چون دیگر موضوعات پیشین در روایتها، زیارتها و دعاهای نقل شده از حضرات معصومین(ع) مورد تأکید قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از ویژگیهای امامان معصوم(ع) یاد شده است، که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:در روایتی که از سیدالعابدین علیبنالحسین، امام چهارم شیعیان(ع) نقل شده، در این زمینه چنین آمده است:بین خداوند و حجتش هیچ حجابی نیست و خداوند در برابر حجتش هیچ پوششی ندارد. ما دروازههای خدا، صراط مستقیم، مخزن علم او، ترجمان وحی او، پایههای توحید او و جایگاه سرّ او هستیم. 2
در زیارت جامعة کبیره نیز از ائمة معصومین(ع) با این عنوان یاد شده است:و خداوند شما را پسندید به اینکه ... پایههای توحید او باشید.3
در یکی از دعای ماه رجب نیز که منسوب به امام عصر(ع) است، امامان معصوم(ع) با این ویژگی توصیف شدهاند:پس خداوند شما را معادن کلمات خود و پایههای توحید خود قرار داد.4
برای روشن شدن مفهوم این ویژگی امامان، لازم است که ابتدا نکاتی را در باب توحید و جهانبینی توحیدی یادآور شویم:
جهانبینی توحیدی، اساس جهانبینی اسلامی را تشکیل میدهد. بر اساس این جهانبینی، مبدأ و منتهای جهان یکی است و جز خدای یگانه کسی سزاوار پرستش نیست.
استاد شهید مرتضی مطهری در این باره میفرماید:
جهانبینی توحیدی، یعنی جهان «یک قطبی» و «تک محوری» است. جهانبینی توحیدی یعنی جهان ماهیت «از اویی» (إنّا للّه) و «به سوی اویی» (إنّا إلیه راجعون)5 دارد.6
توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است، مراتب و درجات دارد. تا انسان همة مراحل توحید را طی نکند، موحد واقعی نیست.7
ایشان در ادامة سخنان خود با تقسیم مراتب توحید به «توحید نظری» و «توحید عملی» مراتب سه گانة توحید نظری را این گونه بر میشمارد:
«توحید ذاتی» یعنی شناختن ذات حق به وحدت و یگانگی ... «توحید صفاتی، یعنی درک و شناسایی ذات حق به یگانگی عینی با صفات و یگانگی صفات با یکدیگر... «توحید افعالی» یعنی درک و شناختن اینکه جهان با همة نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسببات، فعل او و کار او و ناشی از ارادة اوست.8
استاد شهید دربارة توحید عملی نیز میفرماید:
توحید عملی یا «توحید در عبادت» یعنی یگانهپرستی، به عبارت دیگر: در جهت پرستش حق، یگانه شدن.9
با روشن شدن مفهوم و مراتب توحید میتوان گفت که هم درک مراتب توحید و هم تحقق عینی آن در فرد و جامعه بودن وجود پیشوایانی که هم در توحید نظری و هم در توحید عملی سرآمد روزگار خود بوده و به بالاترین مراتب توحید دست یافته باشند، امکانپذیر نیست و از همین روست که امام علی(ع) میفرماید:
«لاإله إلاّ الله» شرطهایی دارد و من و فرزندانم از جملة این شرطها هستیم. 10
امام رضا(ع) نیز در حدیث معروف «سلسلة الذهب» پس از آنکه به واسطة پدران خود از پیامبر خدا(ص) و آن حضرت نیز از جبرئیل(ع) نقل میکند که خداوند تعالی فرمود:
لا إله إلّا الله حصنی فمن دخل حصنی أمن [من] عذابی.11
«لاإله إلاّ اللّه» (توحید) قلعة استوار من است. پس هر کس در قلعة من داخل شود ازعذاب من در امان میماند.
و در تکمیل حدیث میفرماید:
بشروطها و أنا من شروطها.
[تحقق آنچه گفتم] شروطی دارد و من از جملة آن شروطم.
اشاره به اینکه داخل شدن در قلعة توحید و ایمنی یافتن از عذاب جهنم بدون پذیرش ولایت امام معصوم(ع) امکانپذیر نیست.
شیخ صدوق (ره) در کتاب التوحید پس از نقل روایت یاد شده، در توضیح «شروط توحید» چنین مینویسد:
از شروط لااله الا الله (توحید) پذیرش این موضوع است که [امام] رضا(ع) از سوی خدای عزّ و جلّ [به عنوان] امام بر بندگان [برگزیده شده] و پیروی از او بر آنها واجب است.12
جالب اینجاست که در روایت دیگری که از امام رضا(ع) نقل شده، خداوند متعال میفرماید:
ولایة علی بن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن ناری13
ولایت علی بن ابی طالب دژ استوار من است، پس هر کس در دژ من وارد شود از آتش من ایمنی مییابد.
این روایت به روشنی نقش محوری امامان(ع) در توحید و یگانگی خدا را نشان داده و روشن میسازد که وارد شدن در حصن ولایت امامان(ع)، یعنی داخل شدن در حصن ولایت خدا و پذیرش توحید و یگانگی او.
یکی از صاحبنظران در زمینة نقش امامان معصوم(ع) در توحید علمی (نظری) مینویسد:
اگرچه خداوند تبارک و تعالی انسان را به فطرت توحیدی آفرید و همراه آن عقل را به او عنایت فرمود تا خود از این طریق به توحید نایل گردد، اما انسان به کمک این قوا و تجهیزات فقط قادر به درک کلیاتی از معارف بلند توحیدی است و از درک دقایق و لطافت آنها عاجز است و لذا عقل حکم میکند که انسان همواره نیازمند کسانی است که به مرتبة توحید ناب نایل شده تا از آن مراتب رفیع به او خبر دهند و به این وسیله او را از ورطة جهالت و افراط و تفریط برهانند.14جایگاه و نقش ارزندة امامان معصوم(ع) در تبیین و توصیف توحید نظری آنگاه روشن میشود که عقاید بیپایة اهل سنت را دربارة خدا و صفات او ملاحظه کنیم و به روشنی ببینیم که چگونه آنها به واسطة دور افتادن از مکتب اهل بیت(ع) از یک سو، قائل به امکان دیدن خدا با چشم (رؤیت)؛ مشابهت او با مخلوقاتش (تشبیه) و دارا بودن چشم، گوش، دست و پا چون انسانها (تجسیم) شدهاند،15 و از سوی دیگر، در حل مسائلی چون جبر و تفویض، قضا و قدر و .... درمانده به بنبستهای فکری گرفتار آمدهاند.
برای درک نقش و جایگاه ائمه(ع) در توحید عملی و بسط و گسترش یگانهپرستی در جهان نیز، تنها کافی است که نگاهی اجمالی به تاریخ صدر اسلام بیفکنیم تا دریابیم چگونه امت اسلام با سر باز زدن از ولایت ائمة معصومین(ع) در برابر طاغوتهایی چون معاویه، یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان، حجاجبن یوسف و ... سر تسلیم فرود آورده و جامعة اسلامی به جای رسیدن به جامعة توحیدی به جامعهای گرفتار شرک و کفر تبدیل و اسیر دست کسانی گردید که مردم را به جای اطاعت خدا به اطاعت خود فرامیخواندند.
با توجه به نقش حساس و تعیینکنندة امامان معصوم(ع) در تحقق عینی توحید در جامعه بوده است که در روایات اسلامی، این همه بر ضرورت شناخت امام و حجت الهی در هر عصر تأکید و نشناختن امام برابر با مرگ در حال کفر و شرک دانسته شده است.16 هم از این رو بوده است که امام حسین(ع) آنگاه که از فلسفة آفرینش سخن می گوید و معرفت خدا را غایت خلقت معرفی میکند، در پاسخ این پرسش که معرفت خدا چیست، میفرماید: «معرفت امامی که اطاعت او واجب است»:
هان ای مردم! همانا خداوند ـ بزرگ باد یاد او ـ بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند. پس هر گاه او را بشناسند او را بپرستند و هر گاه او را بپرستند، با پرستش او از بندگی هر آنچه جز خداست بینیاز گردند. مردی سؤال کرد: ای فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید از او فرمان برند، بشناسند. 17
افزون بر آنچه گفته شد، ائمه(ع) در توحید و یگانهپرستی جایگاه و نقشی دیگری هم دارند که به این اعتبار هم میتوان آنها را «پایههای توحید» به شمار آورد و آن نقشی است که آنها در هدایت مردم به سوی خدا و رساندن آنها به مقصد نهایی بر عهده دارند، که پیش از این در بحث از «باب الله» و «سبیل الله» بودن امامان(ع) به آن اشاره کردیم و گفتیم که جز از طریق آنها نمیتوان به خدا رسید. به همین دلیل نیز در زیارت جامعه کبیره میخوانیم:
هر کس خدا را میخواهد به شما آغاز میکند و هر کس او را به یگانگی میشناسد، از شما میپذیرد و هر کس آهنگ او دارد به شما رو میکند. 18
8. اعتقاد به عصمت امامان(ع)
شیخ صدوق هشتمین ویژگی امامان معصوم(ع) را این گونه بیان میکند:واجب است که معتقد باشد ... آنها از هر گونه اشتباه و لغزش پیراستهاند و آنها کسانی هستند که خدا آلودگی را از آنها زدوده و پاک و پاکیزهشان داشته است. 19عبارت یاد شده، اشاره به مقام عصمت ائمه(ع) دارد، که یکی از مهمترین ویژگیهای امامان به شمار میآید.برای روشن شدن این ویژگی امامان اهل بیت(ع) نیز ابتدا آیات قرآن و در ادامه روایات مرتبط را بررسی میکنیم.
قرآن کریم به صراحت از این ویژگی اهل بیت(ع) سخن گفته است. آنجا که میفرماید:
إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً.20
خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.
در ذیل آیة مزبور که به «آیة تطهیر» معروف شده است، روایات فراوانی از شیعه و سنی نقل شده که مشخص میسازد اولاً، مخاطب آیه تنها اهل بیت پیامبر(ع) است و اشخاص دیگری در شمول این آیه وارد نمیشوند و ثانیاً مراد از آن، عصمت و اهل بیت(ع) از هر گونه گناه، خطا و لغزش است.
برای روشن شدن این موضوع، ابتدا روایاتی را که از طریق اهل سنت نقل شده است، بررسی میکنیم. سیدبن طاووس در کتاب سعدالسعود تصریح میکند که روایات مربوط به تخصیص آیة تطهیر به اهل بیت(ع) از پانزده طریق توسط راویان اهل سنت نقل شده است.21 که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
«جلال الدین سیوطی» از مفسران اهل سنت، در ذیل آیة یاد شده، از «ابن عباس» نقل میکند که پیامبر خدا(ص) فرمود:پس من و خاندانم از هر گونه گناه پیراستهایم. 22
او همچنین در روایات دیگری از ابن عباس نقل میکند که:ما شاهد بودیم که پیامبر خدا(ص) نُه ماه [پی در پی] هر روز، پنج مرتبه به هنگام نماز به در خانة علی بن ابی طالب میآمد و میفرمود:درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت باد. «خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند». خدا شما را رحمت کند. وقت نماز است. 23
«ابن صباغ مالکی» نیز نقل میکند که: رسول خدا(ص) به اهل بیت [خود] دعا کرد، پس خداوند عزّ و جل این آیه [تطهیر] را فرستاد.24
در کتابهای روایی و تفسیری شیعه نیز در ذیل آیة تطهیر روایات فراوانی نقل شده است. تنها در تفسیر البرهان، بیش از شصت روایت در این زمینه آورده شده است.25 که در اینجا تنها به دو مورد از آنها اشاره میکنیم:
در تفسیر البرهان از امام علی(ع) در این زمینه چنین نقل شده است:در خانة ام سلمه بر رسول خدا(ص) وارد شدم، در حالی که آیة «خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند» نازل شده بود. پس فرستادة خدا(ص) فرمود: ای علی! این آیه دربارة تو، دو فرزند زادهام و امامان از فرزندان تو نازل شده است. 26
در روایت دیگری، امام سجاد(ع) از «ام سلمه» چنین نقل میکند: این آیه در خانة من و در روز [اختصاصی] من نازل شد. رسول خدا نزد من بود، پس علی، فاطمه، حسن و حسین را فرا خواند. در این هنگام جبرییل وارد شد و عبای فدکی را بر آنها انداخت. آنگاه پیامبر فرمود:
«أللّهم هولاء أهل بیتی أللّهم أذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیراً؛
خداوندا، اینها خاندان من هستند. خداوندا، پلیدی را از آنها دور ساز و آنها را پاک و پاکیزه فرم ا»
جبرئیل گفت: «آیا من هم از شما هستم؟» پس پیامبر فرمود: «و أنت منّا، یا جبرئیل؛ [آری] تو هم از مایی ای جبرئیل!»
ام سلمه میگوید: گفتم: ای رسول خدا! من هم از خاندان شما هستم؟ سپس از جای خود حرکت کردم تا با آنها [به زیر عبا] داخل شوم.
اما پیامبر(ص) فرمود:«کونی مکانک، یا أم سلمة، إنّک إلی خیر، أنت من أزواج نبیّ الله؛ در جای خود باش، ای ام سلمه! تو بر خیری، تو از همسران پیامبر خدایی».
در این هنگام فرمود: «إقرأ، یا محمّد «إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً»
[این آیه] در مورد پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین ـ صلوات خدا بر همه آنان باد ـ است.27
ائمه(ع) در موارد متعددی تصریح به عصمت خود کردهاند. از جمله در روایتی که از امام علی(ع) نقل شده است، میخوانیم:إنّ الله طهّرنا و عصمنا و جعلنا شهداء علی خلقه.28
امام سجاد(ع) در این باره میفرماید: امام از ما جز معصوم نیست. و عصمت در ظاهر آفرینش نیست تا کسی به آن شناخته شود. از این رو امام باید [از جانب خدا نصب] و به او تصریح شود. 29
امام رضا(ع) نیز در روایتی، ضمن توصیف امامان، ویژگی عصمت آنان را این گونه بیان میکنند:امام معصوم، تأیید شده، توفیق یافته و استوار شده است. او از اشتباه، لغزش و سقوط در امان است. 30
در پایان برای روشن شدن مفهوم عصمت در آموزههای شیعی، توجه شما را به بیانی از شیخ صدوق(ره) در الاعتقادات جلب میکنیم:به اعتقاد ما پیامبران، رسولان، امامان و فرشتگان ـ صلوات خدا بر همة آنها باد ـ معصوم و از هرگونه آلودگی پیراستهاند. آنها هیچ گناهی، چه کوچک و چه بزرگ، مرتکب نمیشوند و با آنچه خدا به آنها امر فرموده مخالفت نمیورزند و به آنچه به آن امر شدهاند عمل میکنند.
هر کس عصمت آنان، در چیزی از احوال آنها، نفی کند، ایشان را نشناخته است.
ما معتقدیم آنها موصوف به کمال و تماماند و نسبت به ابتدا و انتهای امور خود علم دارند. آنها را در مورد هیچیک از احوالشان نمیتوان به نقص، عصیان و نادانی متصف کرد.31
پینوشتها:
1. شیخ صدوق، الهدایة، ص 34؛ یجب أن یعتقد أنّهم... أرکان توحیده.
2. همو، معانی الأخبار، ص 35 ، ح 5؛ لیس بین الله و بین حجته حجاب، فلا للّه دون حجته ستر، نحن أبواب اللّه، و نحن الصراط المستقیم، و نحن عیبة علمه، و نحن تراجمة وحیه، و نحن أرکان توحیده و نحن موضع سرّه.
3. همو، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 371، ح 2؛ و رضیکم... أرکاناً لتوحیده.
4. سید بن طاووس، اقبال الأعمال، ص 646؛ فجعلتهم معادن لکلماتک و أرکاناً لتوحیدک.
5. سوره بقره (2)، آیه 156.
6. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 2 (جهانبینی توحیدی)، ص83.
7. همان، ص 99.
8. همان، ص 99 ـ 103.
9. همان، ص 105.
10. لیثی الواسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص151؛ إنّ لا إله إلاّ الله شروطاً و إنّی و ذریّتی من شروطها.
11. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 370 ـ 371، ح 1؛ همو، التوحید ، ص 25؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج3، ص7، ح16.
12. شیخ صدوق، التوحید، ص 25.
13. همو، معانی الاخبار، ص 371، ح 1.
14. تحریری، محمدباقر، جلوههای لاهوتی (شرح زیارت جامعة کبیره) ج 2، ص 286.
15. ر. ک: مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج 8، ص 32، ابوداوود، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داوود، ج 2، ص 419؛ بخاری ابوعبدالله محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج 2، جزء4، ص 141.
برای مطالعة بیشتر در این زمینه ر.ک: مرکز المصطفی للدراسات الاسلامیه، العقائد الأسلامیة، ج 2 ، ص 71 ـ 131.
16. ر. ک: کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 371، ح 5؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 8، ص 368 و ج 32 ، ص 321 و 333؛ أیّها الناس! إنّ الله جلّ ذکره، ما خلق العباد إلّا لیعرفوه، فإذا عرفوه عبدوه فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة ما سواه. فقال له رجل: یابن رسول الله بأبی و أنت و أمّی فما معرفة الله؟ قال: معرفة أهل کلّ زمان إمامهم الذی یجب علیهم طاعته.
17. فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، صص 604 ـ 605؛ من أرادالله بدء بکم ومن وحدّه قبل عنکم و من قصده توجّه بکم.
18. شیخ صدوق، همان ، ص 374 ـ 375.
19. شیخ صدوق، الهدایة ، ص34؛ یجب أن یعتقد... أنّهم معصومون من الخطأ و الزلل و أنّهم الذین أذهب الله عنهم الرجس و طهّرهم تطهیراً.
20. سوره احزاب (33) آیه 33.
21. ر. ک: سیدبن طاووس، سعدالسعود، ص 107.
22. سیوطی، جلالالدین، تفسیر الدر المنثور، ج 5 ، ص 199؛ فأنا و أهل بیتی مطّهرون من الذّنوب.
23. همان؛ السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته أهل البیت «إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً». الصلوة رحمکم الله.
24. ابن الصباغ المالکی، الفصول المهمه، ص 24.
25. ر.ک: البحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج6، ص255، ح286؛ دخلت علی رسول الله صلی الله علیه و آله فی بیت أمّ سلمة، و قد نزلت علیه هذه الآیه: «إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً» فقال رسول الله صلّی الله علیه و اله: یا علیّ، هذه الآیة نزلت فیک و فی سبطیّ و الأئمة من ولدک...
26. همان، ص255، ح7.
27. همان، ص262ـ263، ح22.
28. کلینی، محمدبن یعقوب، همان، ص191، ح5.
29. مجلسی،محمدباقر، همان، ج25، ص194، ح5؛ الإمام منّا لایکون إلّا معصوما و لیست العصمة فی ظاهر الخلقة فیعرف بها فلذک لایکون إلّا منصوص
30. همان، ج17، ص108؛ فهو معصوم مؤیّد موفّق مسدّد قد أمن من الخطاء و الزلل و العثار.
31. شیخ صدوق، الاعتقادات، ص96.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}